دوباره رگ دیوانگی ام باد کرده:/دارم دانه دانه از تعداد کسانی که فالو کرده بودم کم میکنم،دوباره تلگرام را به دیار باقی روانه کرده ام شبکه های اجتماعی دیگرم هم ول معطل اند(هر اشنایی اینجا هست واقف الامر شود ، دوباره تکرار میکنم بنده از سلام خداحافظی و هرگونه تشکر و تشویق به اندازه ی ویس فرستادن بیزارم !!واقعا متنفرم!!)کتاب هایم را دور تادور اتاق پخش کرده ام ،و دقیقا همین امر که کتابهایم پخش و پلا اند روی مخم ماراتن میرود ولی هیچکس حتی خودم حق دست زدن بهشان را ندارد باید در دسترس باشند:)))اِشکالاتم با تخت خواب افتضاح شده است،شاید به خاطر این است که باز دیشب از رویش سقوط کرده ام،ان هم زمانی که در خواب که نه در خواب و بیدار، هنگامی داشتم به خزعبل ،لوس و احمقانه بودن فیلم City of angels(نظر شخصی ام است)فکر میکردم با یک غلت یکهو. قشنگ یه لحظه احساس فالینگ انجل بودن کردم:))))دیگران هم که یک از یک بدترند!حتی ارتباطات مجازی هم حالم را بد میکند،الان ۳_۴ماه است دارم مدام اعتراف میکنم که D صداقت بوده و دقیقا درست گفته بود که از یک جایی به بعد دیگران حوصله سر برند!فقط زُروان را اگر میشناسید مرا به او معرفی کنید یک ذره هم حوصله ی عید دیدینی را ندارم شاید با زیر میزی بشود عید را برایم عقب بیندازد ،حتی حاضرم به عید دیدنی عزرائیل بروم اما خانه ی اقوام نه!!!!!اصلا انصافانه نیست:/


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها